آقای علی مطهری در یادداشتی که برای سایت تابناک نوشتهاند، متأسفانه بار دیگر ثابت کردهاند که نمونه مجسّم یک انسان واجد این بیماردلی هستند و این بیماری تا حدی در ایشان شدت گرفته است که دیگر هیچ مرز و خط قرمزی را در کینهورزی نمیشناسند. ایشان در یادداشت موهن خود صراحتاً به «مردم»، «رئیس جمهور» و حتی «مقام معظم رهبری» اهانت کرده و نشان دادهاند که مرض حقد چگونه میتواند چشمِ دل را کور و گوشِ دل را کر کند. در خصوص یادداشت ایشان اشاره به چند نکته لازم است:
1- این یادداشت ظاهراً در دفاع از «سید حسن مصطفوی» نگاشته شده است؛ کسی که عملکرد نابخردانهاش در طول ماجرای فتنه اخیر و همراهی و حمایت او از سران فتنه برای مردم بصیر و هوشیار ایران اسلامی روشن شده و به همین دلیل با بصیرت انقلابی خود در اقدامی خودجوش از سخنرانی او در مراسم سالگرد رحلت امام خمینی(ره) جلوگیری کردند.
2- همانطور که علی(ع) فرمودند، حقد و کینه در رأس تمام عیوب و رذایل است؛ (رأس العیوب الحقد). با مروری بر یادداشت آقای مطهری میتوان درستی کلام حضرت را به خوبی دریافت؛ زیرا یادداشت کوتاه ایشان حاوی مجموعهای کمنظیر از گناهان و بیتقواییهای کلامی است؛ در این یادداشت کوتاه گناهانی نظیر «دروغ»، «تهمت»، «بهتان»، «افتراء» و «خصومت» به چشم میخورد که جای بسی تأسف دارد.
3- ایشان در حالی ماههاست سعی دارد رئیس جمهور را به عنوان یکی از «عوامل فتنه» اخیر معرفی کند که بر اساس منطق علی(ع) سبب فتنهها، حقد و کینه است و ریشه کینه نیز حسادت است. (سبب الفتن الحقد) و (شدة الحقد من شدة الحسد). بر این مبنا باید آقای مطهری را یکی از «عوامل اصلی فتنه» دانست؛ زیرا حقد و حسادت ایشان نسبت به رئیس جمهور و مردم مؤمن انقلابی که سر سازش با جریان فتنهگر و حامیان آن را ندارند، بر همگان روشن است. امروز چه کسی است که نداند ریشه اظهارات و بیانات دشمن شادکن آقای مطهری کینهورزی ایشان نسبت به رئیس جمهور است؟ چه کسی است که نداند آقای مطهری کینه مردمی را به دل گرفته است که با شناخت دقیق حق و باطل، فریب تحلیلها و آدرسهای غلطی را که ایشان پس از انتخابات سعی میکرد به آنان بباوراند، نخوردند؟
4- زشتترین و زنندهترین بخش یادداشت آقای مطهری را باید پاراگراف نهایی ایشان دانست؛ جایی که مینویسد:
«آقایانی که اصرار بر شبیهسازی حوادث امروز با حوادث صدر اسلام دارند آیا صحیح میدانند که آنها و دار و دسته شان را به سپاه عمر سعد و ابن زیاد تشبیه کنیم که در روز عاشورا با ایجاد سر و صدا اجازه نمی دادند نوه پیغمبر سخن بگوید؟»
زشتی این کلام وقتی روشن میشود که خواننده بداند که چه کسی در روز 14 خرداد اقدام به «شبیهسازی حوادث امروز با حوادث صدر اسلام» کرد. آری، همه مردم مؤمن و ولایتمداری که روز جمعه در حرم امام راحل(ره) حضور داشتند، میدانند که مقام معظم رهبری چندین بار در خطبه اول نماز جمعه با تشبیه مقاطعی از تاریخ معاصر و حوادث اخیر به حوادث صدر اسلام و خصوصاً نحوه برخورد علی(ع) با طلحه و زبیر، فلسفه برخورد قاطع نظام با فتنهگران و اوباش آنان را تبیین کردند.
ایشان در فرازی از بیاناتشان فرمودند:
«یک نکتهى اساسى دیگر در مورد خط امام و راه امام این است که امام بارها فرمود قضاوت در مورد اشخاص باید با معیار حال کنونى اشخاص باشد. گذشتهى اشخاص، مورد توجه نیست. گذشته مال آن وقتى است که حال فعلى معلوم نباشد. انسان به آن گذشته تمسک کند و بگوید: خوب، قبلاً اینجورى بوده، حالا هم لابد همان جور است. اگر حال فعلى اشخاص در نقطهى مقابل آن گذشته بود، آن گذشته دیگر کارائى ندارد. این همان قضاوتى بود که امام امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) با جناب طلحه و جناب زبیر کرد. شما باید بدانید طلحه و زبیر مردمان کوچکى نبودند. جناب زبیر سوابقى درخشان دارد که نظیر آن را کمتر کسى از اصحاب امیرالمؤمنین داشت. بعد از به خلافت رسیدن جناب ابىبکر، در همان روزهاى اول، پاى منبر ابىبکر چند نفر از صحابه بلند شدند، اظهار مخالفت کردند، گفتند: حق با شما نیست؛ حق با علىبنابىطالب است. یکى از آن اشخاصى که پاى منبر جناب ابىبکر بلند شد و از حق امیرالمؤمنین دفاع کرد، زبیر است. این سابقهى زبیر است. مابین آن روز و روزى که زبیر روى امیرالمؤمنین شمشیر کشید، فاصله بیست و پنج سال است. امیرالمؤمنین با اینها چه کرد؟ جنگید. امیرالمؤمنین از مدینه لشکر کشید، رفت طرف کوفه و بصره، براى جنگ با طلحه و زبیر. یعنى آن سوابق محو شد، تمام شد.»
با این حال جای تأسف است که کسی که عنوان «نمایندگی مردم در مجلس» را هم یدک میکشد، چنین گستاخانه و بیپروا دهان گشوده و اینگونه گزافهگویی کند.
5- به لطف الهی و مدد انفاس قدسیه امام راحل، امروز مردم ایران اسلامی آگاهتر و بیدارتر از آن هستند که گوش به
6- در پایان با توجه به روایتی که از امام علی(ع) بیان شد (الحقد داءٌ دویٌّ و مرضٌ موبئ)، به جناب آقای علی مطهری اکیداً توصیه میکنم جهت درمان بیماری حقد و حسد خود چارهای اساسی بیندیشند، گرچه باز هم بنا به تعبیر امام متّقین، دوای امراض و بیماریهای درونی چیزی جز «تقوی» نیست. (فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِکُم)؛ آقای مطهری، «اتّقوا الله و قولوا قولاً سدیداً».